English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (251 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recommended retail price U قیمت توصیه شده برای مصرف کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
consumer's surplus U یکنواختی قیمتها برای مصرف کننده
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
bespoke software U نرم افزاری بکه برای یک نیاز خالص مصرف کننده نوشته شده است
offer curve U منحنی قیمت مصرف
price consumption curve U منحنی قیمت مصرف
a white elephant U شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
May I use your name as a reference? U اجازه میدهید شما را بعنوان توصیه کننده بگویم؟
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
user U مصرف کننده
users U مصرف کننده
consumer U مصرف کننده
consumers U مصرف کننده
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
representative consumer U مصرف کننده نمونه
consumerism U حمایت از مصرف کننده
service cable U کابل مصرف کننده
rational consumer U مصرف کننده عقلائی
consumer sovereignty U حاکمیت مصرف کننده
consumer surplus U نصیب مصرف کننده
consumer equilibrium U تعادل مصرف کننده
consumer psychology U روانشناسی مصرف کننده
consumer credit U اعتبار مصرف کننده
consumer choice U انتخاب مصرف کننده
consumer behaviour U رفتار مصرف کننده
soverignty of the consumer U حاکمیت مصرف کننده
consumer's choice U انتخاب مصرف کننده
consumer protection U حمایت از مصرف کننده
consumer preference U رجحان مصرف کننده
theory of consumer's choice U نظریه انتخاب مصرف کننده
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
consumer economics U علم اقتصاد مصرف کننده
consumer appeal U تاثیر محصول روی مصرف کننده
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
consumer advertising U تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
final goods U کالا برای مصرف نهائی
recommend U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends U سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
form utility U در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
smoke consumer U اسباب استفاده از دود برای مصرف درونی ماشین
This sort of propaganda is for home consumption U این گونه تبلیغات برای مصرف داخلی است
benzocaine U ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
neoclassical economics U در این اقتصاد تمرکز بیشتر بروی تقاضای مصرف کننده وروشهای ریاضی است
What is the price per night? U قیمت برای یک شب چقدر است؟
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
spot price U قیمت برای فروش فوری
market value U قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
basing point U نقطه مبدا برای قیمت
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
What is the price per week? U قیمت برای یک هفته چقدر است؟
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
What is the price for bed and breakfast? U قیمت برای تخت و صبحانه چقدر است؟
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
home U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
homes U ریز کامپیوتر طراحی شده برای مصرف خانگی که برنامههای کاربردی آن شامل آموزش
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
collusion U برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
lease U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
leases U نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
freeware U نرم افزار که بدون هزینه دراختیار مصرف کننده قرار داده میشود برنامه رایگان رایگان ابزار
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
pile height U ارتفاع پرز [این ارتفاع یکی از عوامل تعیین کننده قیمت و کیفیت فرش است.]
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
pos U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
STT U نشانه تامین اتصال امن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت برای اینترنت میدهد
point of sale U سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
commendation U توصیه
reference U توصیه
reference U توصیه
references U توصیه
recommendations U توصیه
recommendation U توصیه
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
recommend U توصیه کردن
recommit U توصیه کردن
recommending U توصیه کردن
counsels U توصیه کردن
letter of reference U توصیه نامه
counselling U توصیه کردن
counselled U توصیه کردن
counseled U توصیه کردن
counsel U توصیه کردن
advisable U قابل توصیه
recommends U توصیه کردن
recommendatory U توصیه امیز
discommend U توصیه نکردن
poniter U توصیه مفید
letter of recommendation U توصیه نامه
advise U توصیه دادن
Letter of recommendation. U توصیه نامه
bear U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears U کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
secure transaction technology U سیستم ساخت ماکروسافت برای ایجار اتصال ایمن بین جستجوگر کاربر و وب سایت فروشنده که به کاربر امکان پرداخت قیمت کالاها روی اینترنت میدهد
advises U اگاهانیدن توصیه دادن
On my doctors advice. U بنا به توصیه پزشکم
swear by U جدا توصیه کردن
advising U اگاهانیدن توصیه دادن
He advised (urged) me to go. U به من توصیه کرد که بروم
koalapad U صفحه دیجیتالی کننده ارزان برای ریزکامپیوترها
transhumant U حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
this work is palling on me U اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود
You have been recommended to us. U توصیه شما رابه ما کرده اند
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. U سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
I bought it on the recommendation of a friend. U طبق توصیه دوستم آنرا خریدم
blurb U تقریظ یا توصیه نامه مختصری برکتابی
sickfor home U دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
claim frame U فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
entrymate U اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی
configured out U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
configured in U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده آماده بودن آن برای استفاده است
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
configured off U وسیلهای که مشخصات آن بیان کننده عدم آمادگی آن برای استفاده است
What advice would you give to someone starting up in business? U چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
wrming message U پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
retrieval U سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
interface U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
retard U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retarding U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
interfaces U استاندارد بیان کننده سیگنالهای واسط نرخ ارسال و توان برای اتصال ترمینال به مودم
retards U درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
devices U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device U کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
nihilism U شورش و شدت عمل را توصیه کند مفهومی تقریبا" معادل نهیلیسم و انارشیسم از خودگذشتگی و تن به فنا دادن
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
bcd U جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD
systems analysis U ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
diversionary landing U فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
Hayes Corporation U تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
record U کلیدی در دستگاه ضبط کننده برای بیان امادگی ضبط سیگنال ها روی رسانه
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
bulk U مین کننده اطلاع برای ایجاد صفحات متن ویدیویی -off line به کار می رود که بعد آنها را به سرعت به کامپیوتر اصلی متصل کند
editing run U در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
adaptive channel allocation U استاندارد CCITT که بیان کننده یک روش برای تبدیل سیگنال صوتی یا آنالوگ به سیگنال فشرده دیجیتال است
controlled environment U محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
air cooled oil cooler U نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
waster U مصرف
consumption possibility line U حد مصرف
wasters U مصرف
comsumption U مصرف
expense U مصرف
usages U مصرف
consumption U مصرف
wasteful U مصرف
usage U مصرف
consumerism U مصرف
sodden U بی مصرف
overall consumption U مصرف کل
aggregate consumption U مصرف کل
income consumption curve U مصرف
disposal U مصرف
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
2Some of my translations are missing !
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com